واریسکارگردان: جمال شورجه
بازیگران: پیر داغر (اوی)، باسم مغنیه (محمد)، یوسف الخال (یوسف)، کارمن لبوس (ام عباس)، نسرین طافش (حنان)، کنیدا علوش (نسرین)، دارین حمزه (هانا)
- خلاصه داستان:
اهالی روستای هم مرز اسرائیل در تهاجم سی و سه روزه در جنوب لبنان مقاومت می کنند.
- قسمتی از دیالوگ:
قسمتی از دیالوگ فیلم “۳۳ روز” را در کافه سینما بخوانید:
نمای عمومی عیتا الشعب / روز
خارجی – منزل یوسف – صبح
( گروه موسیقی به سرپرستی میشل مشغول آماده سازی هستند ) یوسف (۳۰ ساله , با قد متوسط ورنگ پوست سبزه) با کت وشلوار عروسی خارج می شود . بنظر می آید که مضطرب نگران ومشوش باشد. محمد ( ۳۵ ساله , کمی بلندتر از یوسف , خوش تیپ با چهره ای محکم) جعفر(۳۰ ساله) با او ومرد از اهالی روستا(۵۰ ساله)در حیاط منزل می ایستند منتظر یوسف هستند وبا هم جک می گویند ومی خندند. تعدادی از افراد در حیاط منزل مشغول مرتب کردن صندلیها وتزیین حیاط هستند. همه با دیدن یوسف لبخند می زنند ومی گویند داماد آمد .. چه خوش تیپ امروز .. یوسف با لبخندی خجولانه به همه سلام می کند. محمد روی شانۀ یوسف می زند.
محمد : امروز روز مهندسه ..
(به وی اعتماد داده ولبخندی خوشبینانه می زند)
به همدیگر نگاه می کنند، محمد ملاحظه می نماید که یوسف حالت اضطراب دارد.
محمد : به خدا توکل کن .. دلم می گوید که این دفعه درست می شه..
یوسف (میخندد ) :خوب .. باشه.. دیگه نگران نیستم..
محمد : بار سوم دیگه باید بگیره..
می خواهیم برای شادیت خوشحال بشیم..
یوسف لبخند می زند خیره به دور می نگرد. محمد می رود. در آنجا تعدادی مشغول آماده کردن وتمیز کردن حیاط ومرتب نمودن میوه هستند,در گوشۀ دیگر حیاط یک ماشین بنز تزیین شده ای را می بینیم.صدای پیجر را از جیب محمد می شنویم.محمد پیغام را می خواند و به سرعت به سمت ماشین می رود دست به جیب زده دنبال کلید می گردد وآن را پیدا می کند در این حال یوسف با یک بطری کوچک آب می رسد ومحمد را می بیند.
یوسف : کجا ؟!
محمد به سمت یوسف بدون توقف می نگرد , دو چشمش حالت اضطراب ونگرانی را منعکس می نمایند, محمد پس از آنکه به اطراف خود نگاه می کند به یوسف اشاره می کند که همراهش برود. یوسف لحظاتی در جای خود می ایستد و بیاد می آورد :
داخلی – منزل یوسف – روز (فلاش بک)
یوسف چند سال کوچکتر ,با لباس مختلف,صورتی مختلف, تزیین منزل مختلف, منزل آمادۀ عروسی ، مردان وجوانان ونوجوانان در اطراف یوسف در وسط سالون نشسته اند صدای تیر اندازی شدید را می شنویم ، همه می ایستند وبه سرعت وبا اضطراب خارج می شوند ویوسف وبدنبال آنها می دود .
نمای مستند از درگیری ها و کشتار مردم در جنوب لبنان
داخلی – خانه حنان – روز – ( فلاش فوروارد )
صورت گریان نسرین که به یوسف نگاه می کند . به صورت نسرین نزدیک می شویم که دورشدن یوسف را ، انگار ، می نگرد .
خارجی – منزل یوسف – صبح
یوسف بعد از لحظاتی از خیره شدن با شک وتردید به سمت ماشین جلو می آید. مهدی(۱۸ ساله) روی نردبان چهارپایه ایستاده. ودر حال تزیین حیاط ومتصل نمودن درختان با ریسمانهای پر از گل یاس است وچراغهای برقی را وصل می نماید وی پشت محمد ایستاده ولی محمد متوجه بودن وی نمی شود.
او در حال کار به محمد ویوسف می نگرد ,انگشتش را زخمی می کند وآخ گفته واز نردبان پایین می آید.
بشیر : (به مهدی می گوید) وقتی کار می کنی مواظب باش..
می خواهد زخمی مهدی را ببیند. مهدی در حالیکه به زخم خود فشار می آورد تمام حواسش به یوسف ومحمد است. محمد ماشین را روشن می کند ویوسف به سرعت سوار می شود.
_____________________________________
لینک دانلود به زودی اضافه میشود
- دیگر عوامل فیلم:
| تهیه کننده: مهدی همایونفر مدیر تولید: وحید معدنی نویسنده: علی دادرس مشاور هنری کارگردان: حمید قدیریان مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری فیلمبردار:رضا غفاری صدابردار: عباس رستگارپور طراح صحنه و لباس: بابک پناهی جلوه‌های ویژه میدانی: محسن روزبهانی |
جلوه‌های ویژه بصری: سیدامیررضا معتمدی برنامه‌ریز و دستیار کارگردان: امیرشهاب اسماعیلی منشی صحنه: ندا قائدی مقامی تدوین: حسن ایوبی مدیر تدارکات: سعید معدنی طراح گریم :کامران خلج صداگذار: حسین مهدوی موسیقی: طاهر ماملی عکاس: محمد حسن ناحی |
ads